ان ال پی با استاد مهدی صارمی نژاد

برگرفته از کلاس ان ال پی در زندگی استاد مهدی صارمی نژاد

ان ال پی با استاد مهدی صارمی نژاد

برگرفته از کلاس ان ال پی در زندگی استاد مهدی صارمی نژاد

من مهدی صارمی نژاد هستم روانشناس بالینی (مشاور) شیراز و در این وبلاگ درباره ان ال پی و راه های استفاده موثر از آن در زندگی صحبت میکنم.

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهارت زندگی» ثبت شده است

مهدی صارمی نژاد-/mehdi sareminezhad

« طرز تربیت ضمیر ناخودآگاه »
ضمیر خودآگاه (پست فرماندهی وجود)، در واقع همان بخش از انسان است که به من آدمی‌اطلاق می‌شود. ما هر کاری را با آگاهی و تصمیم خود انجام می‌دهیم.
 ضمیر ناخودآگاه، مسوولیت اجرایی بدن را عهده‌دار است. ضمیر ناخودآگاه گوش به فرمان ضمیر خودآگاه است، درست مانند کامپیوتر. ضمیر ناخودآگاه بخشی است که تمام سیستم بدن انسان را اداره و کنترل می‌کند. کنترل تمام اعضا مانند ریه و قلب و معده و تمام سلول‌های بدن را به‌طور ارادی به عهده دارد، باورهای انسان را می‌سازد، شخصیت و اعتماد به نفس و هویت آدمی‌را شکل می‌دهد و روحیه فرد را می‌سازد. برای مثال با دیدن گل زیبای رز قرمز رنگ که علامت عشق و محبت و دوستی است، این تصویر هم در ضمیر خودآگاه شما تأثیر می‌گذارد و هم در ضمیر ناخودآگاه می‌رود و پس از پردازش، روحیه‌ای زیبا در ما می‌سازد. یک باور زیبا هم در ما ایجاد می‌کند. باور اینکه زندگی زیباست. روحیه شاد و مثبت، امید و حرکت و اندیشه مثبت را به دنبال دارد.
ضمیر ناخودآگاه این توان را دارد که وقتی فرمانی را از ضمیر خودآگاه دریافت می‌کند، به منبعی در جهان وصل می‌شود به نام شعور نامحدود جهان که تمام اطلاعات جهان هستی داخل این شبکه اطلاعاتی یا این شعور نامحدود است.
درون انسان یک کامپیوتر است که نظام باورها و شخصیت او را می‌سازد و تمام اعضا و جوارح غیرارادی را کنترل می‌کند و سلامت و بیماری انسان نیز به عملکرد او بستگی دارد.
تمام اطلاعات برای همیشه در ضمیر ناخودآگاه به صورت فایل‌ها و پرونده‌هایی جداگانه بایگانی می‌شود و در عین حال این اطلاعات به وسیله این کامپیوتر پردازش می‌شود. حاصل این پردازش یک خروجی خواهد بود که یا سبب ساختن نظام باورها و شخصیت انسان می‌شود و یا اینکه این خروجی بر روحیه و فیزیولوژی بدن انسان تأثیر می‌گذارد و یا اینکه در دنیای بیرون از انسان اثری را برای او پدید می‌آورد. انسان می‌تواند با کنترل کردن ورودی‌های ضمیر ناخودآگاه، دستاوردهای زندگی خود را کنترل کند.
 
اصول برنامه‌ریزی و کنترل ضمیر ناخودآگاه
1.   اصل خود هوشیاری
انسان باید در هر لحظه مراقب خود باشد و بداند که ضمیر ناخودآگاه چه سیگنالی را از طریق حواس پنجگانه و یا فکر دریافت می‌کند. بهترین راه برنامه‌ریزی و کنترل ضمیر ناخودآگاه، توجه لحظه به لحظه انسان نسبت به خود است. او به طور مرتب به خود بگوید که من با اجرای اصول تکنولوژی فکر تبدیل به انسان زیبای دیگری شده‌ام. شما خود خالق سرنوشت خود هستید و زندگی و سرنوشت شما با باورها و اندیشه‌های شما شکل می‌گیرد و به دست شما خلق می‌شود.

2. اصل استفاده از قدرت سوال
هر سوالی که انسان از خود می‌کند، بازتاب خاصی در روحیه و فکر او ایجاد می‌کند. وقتی کسی از خود سوال می‌کند «چگونه است که من خوشبختم؟» نفس این سوال روحیه‌اش را شاد می‌کند و به او این را القا می‌کند که: «آری، من خوشبختم.» و این تاثیر بسیار مهم هر سوالی است که انسان از خود می‌کند. باید بدانید که کیفیت زندگی شما را نوع سوالاتی تعیین می‌کند که از خود می‌پرسید. برای مثال به‌جای سوال «چرا شرایط این‌گونه است؟» بهتر است سوال کنید «چگونه می‌توانم شرایط را زیباتر کنم؟»

3. اصل استفاده از قدرت تمرکز
انسان در هر لحظه به هر آنچه تمرکز کند، بازتاب آن را در روحیه و فکر خود حس می‌کند. برای مثال تمرکز روی یک گل در انسان، روحیه شاد و فکر مثبت ایجاد می‌کند. تمرکز روی خاطرات بد گذشته، انسان را افسرده می‌کند. تمرکز روی خاطرات زیبای گذشته و یا خیال‌پردازی‌های زیبای آینده، اثر عمیق و مطلوب و مثبت در زندگی دارد. انسانی که به‌طور مرتب روی بدبختی‌ها و زشتی‌های زندگی متمرکز می‌شود، زندگی‌اش به قهقرا می‌رود. کسی که به‌طور مرتب به زیبایی‌های زندگی و نقاط امیدبخش تمرکز می‌کند، زندگی‌اش قرین سعادت و موفقیت می‌شود و این خاصیت تمرکز است.
 
4. اصل استفاده از جملات تاکیدی و تصدیقی مثبت
از جملات تاکیدی مثبت به گونه‌ای که ویژگی خوب شما را تصویر کند، استفاده کنید. نمونه جملات: «در وجود من عظمت و بزرگی نهفته است. من ایده‌های بزرگی را در سر دارم و آنها را به واقعیت تبدیل می‌کنم. من هر روز سالم‌تر و تندرست‌تر هستم. من یک برنده بزرگ هستم. چقدر دنیای من قشنگ و زیبا شده است. چقدر من هر روز خوشبخت‌تر و سعادتمندتر می‌شوم. من همواره در هر کاری موفق و پیروز می‌شوم. خدای رحمان مرا بسیار دوست دارد و در همه امور زندگی‌ام مرا کمک می‌کند. ثروت و معنویت به سوی من همواره روان است و من هرچه بخواهم، خلق می‌کنم. سراسر وجودم غرق در انرژی و شادی است. من همواره منتظر اتفاقات خوب در زندگی‌ام هستم. من به خود افتخار می‌کنم. همواره از وجود و چهره من شادی و انرژی و عشق ساطع می‌شود. من تا آخر عمر به سلامت زندگی می‌کنم. هرچه بیشتر می‌بخشم، بیشتر می‌ستانم و احساس شادمانی می‌کنم. من با اقتدار زندگی‌ام را آن‌گونه که می‌خواهم، طراحی می‌کنم. من انسانی مقتدر، خلاق و دوست داشتنی هستم. من سزاوار بهترین‌ها هستم. در هر لحظه به دلیل همه نعمت‌ها و موهبت‌هایی که خداوند به من داده ، او را شکر می‌گویم. من در کمال آرامش به سر می‌برم و همواره روحیه‌ای شاد و چهره‌ای خندان دارم. خداوند مرا آزاد آفریده است و من محکوم به هیچ سرنوشت از پیش تعیین شده‌ای نیستم.» به جای جملات تاکیدی مثبت، از کلمات و عبارات تاکیدی مثبت هم می‌توان استفاده کرد. مانند: آرامش، زیبایی، معنویت، ثروت، حال خوش، آب روان، زندگی زیبا، ثروت فراوان، سلامت، امنیت، خوشبختی و سعادت.

 

برای دیدن ویدیو ها و اطلاعات بیشتر در این زمینه اینجا کلیک کنید.

 

5. اصل تصویرسازی ذهنی
هنگامی‌که شما تصویری در ذهن خود خلق می‌کنید، عین این تصویر روی ضمیر ناخودآگاه اسکن شده وارد می‌شود و بر ضمیر ناخودآگاه شما تاثیر می‌گذارد. این تصویرپردازش می‌شود و ضمیر ناخودآگاه مفهوم آن تصویر را می‌تواند در دنیای واقعی زندگی شما عینیت ببخشد. تصویرسازی ذهنی یکی از بهترین شیوه‌های برنامه‌ریزی و هدایت ضمیر ناخودآگاه است. ثروتمندترین و موفق‌ترین انسان‌ها کسانی هستند که بیشتر و بهتر از بقیه توانسته‌اند در ذهن خود خیال‌پروری مثبت بکنند. تخیل، فکر، امید، آرزو، خواسته، اشتیاق سوزان به‌علاوه ایمان به موفقیت و اقدام مساوی است با رسیدن به هدف. با موفقیت تخیل را به فکر تبدیل کنید. فکر را به مرحله آرزو برسانید. برای آرزوی خود امید ایجاد کنید. امیدواری را به خواسته خود تبدیل کنید. خواسته را با دنیایی از هیجان و اشتیاق به اشتیاق سوزان برسانید. اشتیاق سوزان به همراه ایمان به موفقیت آنجا که در کنار اقدام قرار می‌گیرد، به طور قطع حاصل‌ آن رسیدن به هدف و موفقیت است. وقتی شما مثبت فکر می‌کنید، به تصویر زیبا نگاه می‌کنید، به موسیقی شاد گوش می‌کنید و... سیگنال‌های مثبت وارد سیستم ضمیر ناخودآگاه شما می‌شود. هم باور عالی در نظام باور شما می‌سازد و هم اثرخوبی در وجود شما و دنیای خارج شما می‌گذارد. بازتاب این زیبایی به شما برمی‌گردد. دعاکردن و توسل و توکل ، اعمالی است که هم در انسان احساس روحانی ایجاد می‌کند، هم بهترین اثر بر ضمیر ناخودآگاه و باور ایجاد می‌کند. هنگامی‌ که خدا را برای خواسته‌ای صدا زدی، این‌گونه باید باور داشته باشی که آنچه را از خدا خواستی، در پشت در است و تو می‌توانی آن را برداری. ایمان به خدا، احساس خوب، مثبت اندیشی، ایمان به توانایی‌های خود، امید به موفقیت، عزم و اراده عالی، روحیه خوب و با نشاط، حالاتی از این قبیل هستند که شدت جریان و قدرت سیگنال‌های ورودی به ضمیر ناخودآگاه را افزایش می‌دهند و در نتیجه انسان را سریع‌تر به مراتب موفقیت می‌رسانند.
شما از کدام گروهید؟
انسان نوع یک : اصولا مثبت فکر می‌کنند، امیدوار هستند، دنیا را زیبا می‌بینند، دوربین ذهن آنها به‌طور مرتب روی پدیده‌های زیبای زندگی تمرکز می‌کند، مثبت و امیدوارانه سخن می‌گویند، چهره‌ای گشاده و متبسم دارند و معتقدند که انسان‌های خوش اقبالی هستند. فکر می‌کنند همه چیز برای آنها درست انجام می‌شود. هیچ‌گاه به موانع و مشکلات زندگی نمی‌اندیشند. به طور معمول، داستان‌های خوشحال کننده تعریف می‌کنند، به خاطرات خوب زندگی خود می‌اندیشند و آنها را برای دیگران تعریف می‌کنند. خیال‌پردازی‌های زیبایی از آینده خود می‌کنند. اعتماد به نفسی عالی دارند و فکر می‌کنند که آینده حتما بهتر از گذشته آنان است. نگاه زیبایی به کرانه‌های دور زندگی خود دارند. به سلامت و تندرستی خود می‌اندیشند. ترسی از آینده ندارند. به‌طور معمول، روحیه‌ای بسیار شاد و عالی و احساس خوبی از زندگی دارند و از لحظه لحظه‌های آن لذت می‌برند.
انسان نوع دو: ویژگی‌های منفی دارند. منفی می‌نگرند. منفی می‌اندیشند، ناامیدانه فکر می‌کنند. به‌طور مرتب به نارسایی‌های زندگی تمرکز می‌کنند. به خاطرات منفی گذشته نگاه می‌کنند. خیال‌های منفی برای آینده خود تصویر می‌کنند. چنین انسان‌هایی اغلب روحیه‌ای افسرده و غمگین دارند و در نتیجه چهره‌ای عبوس و گرفته دارند و به گونه‌ای از لحظه‌های زندگی رنج می‌برند. مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده وضعیت‌تان، روحیه شما است که در هر لحظه چه احساسی دارید. روحیه، مهم‌ترین عامل خلق پدیده‌ها است. روحیه عالی و زیبا مساوی است با اندیشه زیبا و اندیشه زیبا مساوی است با رسیدن به دستاوردهای عالی و زیبا.

مطالب فوق چکیده ای از کارگاه مهارت های زندگی مهدی صارمی نژاد روانشناس بالینی می باشد.
 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۵:۴۲
مهدی صارمی نژاد
شنبه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۶:۱۶ ب.ظ

مهارت های زندگی

مهدی صارمی نژاد--mehdi sareminezhad

آموزش مهارت های زندگی در سال 1979 و با اقدامات دکتر گیلبرت بوتوین آغاز شد. او در آن سال مجموعه آموزش مهارت های زندگی برای دانش آموزان کلاس هفتم تا نهم را تدوین کرد که با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روان مواجه شد. این برنامه آموزشی به نوجوانان یاد می داد که چگونه با استفاده از مهارت های رفتار جراتمندانه، تصمیم گیری و تفکر نقاد در مقابل وسوسه یا پیشنهاد سوءمصرف مواد از سوی همسالانشان مقاومت کنند.

کنار آمدن با فشارهای زندگی، داشتن زندگی هدفمند و انعطاف پذیر برای مواجهه با مشکلات زندگی، برقراری تعامل سازنده با دیگران با بیشترین سود و کمترین ضرر به خود و دیگران، روابط بین فردی بالنده و رشددهنده با کمترین کشمکش و تعارض، خروج از بحران های زندگی با مدیریت صحیح و بیشترین مصلحت روش انتخابی و برآمدن از پس مسئولیت های فردی و اجتماعی در زندگی، همواره بخشی از واقعیت زندگی انسان بوده است که در ادوار مختلف به اشکال گوناگون نمود و بروز داشته است.

سازمان بهداشت جهانی و یونیسف و سازمان های دیگر تعاریف متعددی از مهارت های زندگی دارند. دریک نگاه کلی، مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، انجام مسئولیت های اجتماعی، تصمیم گیری صحیح، حل تعارضات و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زند، توانایی انجام رفتارهای سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با معضلات و مشکلات زندگی روزمره خود کنار بیاید و توانایی هایی است که باعث ارتقای بهداشت روانی افراد جامعه، غنای روابط انسانی، افزایش سلامت و رفتارهای سلامت در سطح جامعه می شوند.

آموزش مهارت های زندگی
نزدیک به 4 دهه است که در سطح دنیا آموزش مهارت های زندگی از کودکی مورد توجه قرار گرفته و این دوره آموزشی در 2 گروه مهارت های عام شامل خودآگاهی، همدلی، ارتباط موثر، روابط بین فردی موثر، کنترل خشم، مقابله با هیجان های منفی، آموزش حل مساله، تصمیم گیری، تفکر خلاق، تفکر انتقادی و مدیریت زمان از یک سو و مهارت های خاص مانند آموزش مذاکره، آموزش کار گروهی، آموزش پیش و پس از ازادواج، مدیریت بحران، پیشگیری از آسیب های روانی، کاهش سوء مصرف مواد و... است، اما در کشور ما حدود یک دهه است که به این موضوع توجه ویژه ای شده اما نه در سطح کلان کشوری و بیشتر در سطح آموزش به متخصصان امر به صورت کارگاه. اما مهارت هایی که باید آموزش آنها از کودکی به بچه هاش روع شود عبارتند از:

1- مهارت تصمیم گیری: در این مهارت افراد می آموزند که تصمیم گیری و اهمیت و مراحل آن چیست و متوجه می شوند موفقیت در زندگی در گروی تصمیم درست و به موقع است.

2- مهارت حل مساله: این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبرو است، شناسایی و بررسی راه حل های موجود و برگزیدن و اجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرایند حل مساله؛ به طوری که با انتخاب راه حلی با بیشترین منفعت و کمترین ضرر مادی و معنی از راه های غیرسالم برای حل مشکلات خویش استفاده نکند و بر مشکلاتش نیفزاید.
3- مهارت تفکر خلاق: تولید اندیشه و نوعی دیگر دیدن است. فرد در مواجهه با مشکلات در حال کشف راه حال های نو و بدیع است که کمتر کسی به آن توجه کرده است. در این مهارت افراد فرا می گیرند که با شیوه های متفاوت بیندیشند و از تجربه های متعارف و معمولی خود فراتر روند و راه حل هایی را خلق کنند که خاص و ویژه خودشان است.

4- مهارت تفکر نقاد: این مهارت عبارت است از توانایی تحلیل عینی اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصی و بررسی صحت یا سقم چیزی با دلیل و مدرک و استدلال و سپس پذیرفتن یا رد کردن آن.

5- توانایی برقرار کردن ارتباط موثر: این مهارت به معنای ابراز احساسات، نیازها و نقطه نظرهای فردی با گوش دادن فعالانه به مخاطب و ایجاد بیشترین رضایت با کمترین تنش و کشمکش است.

6- مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی: مهارتی است برای تعامل مثبت با افراد به خصوص اعضای خانواده در زندگی روزمره، شناسایی مرز روابط با دیگران و ایجاد روابط صمیمانه متعهدانه.

7- خودآگاهی: خودآگاهی به معنی توانایی فرد در شناخت خود و نیز شناسایی خواسته ها، نیازها و احساسات و نقاط ضعف و قدرت است. در این مهارت فرد می آموزد که چه شرایط یا موقعیت هایی برای او عذاب آور هستند.

8- مهارت همدلی: در این مهارت فرد می آموزد که چگونه احساسات افراد دیگر را تحت شرایط مختلف درک کند، تفاوت های فردی را بپذیرد و با پیش داوری و قضاوت با دیگران برخورد نکند.

9- مهارت های مقابله با هیجان ها: شناخت هیجان هایی از قبیل شادی و ترس و حسادت و غم و... و تاثیر آنها بر رفتار خود و دیگران و فراگیری نحوه اداره آنها و واکنش مناسب در برابر آنها.

10- مهارت مقابله با استرس: در این مهارت فرد می آموزد که چگونه با فشارها و نقش های ناشی از زندگی و همچنین استرس های دیگر مقابله یا آنها را مدیریت کند تا باعث فرسودگی روانی و جسمانی اش نشود.
از کجا باید شروع کرد؟
در آموزش مهارت های زندگی، هدف اصلی تغییر رفتار مخرب به سازنده است. این مهارت ها باید از دوران پیش از دبستان شروع شود و به نوعی در مدرسه و سربازی و دانشگاه و حتی مراحل بعدی زندگی در اجتماع، مداوم آموزش و بازآموزی انجام بگیرد اما متاسفانه هم به دلیل ناآگاهی والدین از اصول فرزندپروری و هم اهمیت ندادن به این جنبه بسیار مهم آموزشی از سنین پیش از دبستان، این مهارت ها از کودکی در وجود کودکان نهادینه نمی شود و امکان یادگیری آسان آنها در کودکی از بین می رود.

در آموزش و پرورش متاسفانه بیشترین تمرکز بر قسمت آموزش و کسب مهارت های ابزاری و شناختی (سواد) است تا ابعاد دیگر پرورش روانی و اجتماعی مثل آموزش مهارت های زندگی با افزایش دانش تئوری و نیز انجام تکراری و مداوم یک عمل، مهارت و تسلط ما در آن زمینه روز به روز در بیشتر موارد بهینه و مطلوب می شود (مصداق کار نیکوکردن از پرکردن) است. به بیان دیگر، مهارت های زندگی شبیه جعبه ابزار با ابزارهای مختلف مثل انبردست، آچار و... هستند.

حال اگر جعبه ابزار یک کودک به جای مجهزبودن به ابزار مختلف فقط شامل چند ابزار محدود و ناکارآمد باشد، در مواجهه با پیچ های زندگی، توان انتخاب زیادی نخواه داشت و به صورت غریزی و ابتدایی سعی در حل مشکلات خواهدکرد مانند گریه کردن برای به دست آوردن همه چیز، داد و بیدادکردن و کتک زدن و...

اگر مهارت آموزی را جدی نگیریم...
در دوره کودکی، تعارض ها و کشمکش ها به دلیل عدم بلوغ رشد روانی- شناختی جلوه چندانی ندارد، اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواری های ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکش های درونی و بیرونی همزمان با رشد جسمانی و روانی انتظار جامعه و خانواده از فرد نوجوان و جوان افزایش می یابد به طوری که می پذیرند به دلیل زندگی اجتماعی، بخشی از تمایلات خود را محدود یا جهت دهی کنند و در چارچوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار گیرند.

در این راستا نوجوانان و جوانانی که شیوه های صحیح رفتار هیجانی و مهارت های لازم را برای تطبیق خود با خانواده و جامعه نیاموخته باشند و ظرفیت های روان شناختی آنها ارتقا نیافته باشد با آسیب های جدی و متعددی روبرو خواهندشد که عواقب آن هم دامنگیر خودشان می شود و هم دیگران و در صورتی که رفتارهای ضداجتماعی در آنها شکل  گیرد و از خود واکنش های منفی بروز دهند یا توان مدیریت این واکنش های منفی را نداشته باشند، باعث آسیب های روان شناختی در شخص و کژروی ها و ناهنجاری هایی در اجتماع خواهدشد.

بنابراین اگر در زمان کودکی برای آموزش مهارت های زندگی انرژی  گذاشته نشد، باید خانواده و مدرسه به خصوص در زمان نوجوانی و بلوغ، برای آموزش این مهارت ها و افزایش ظرفیت روان شناختی نوجوان تلاش کنند چون بعداز 18 سالگی که شخصیت فرد و هوش هیجانی اش تقریبا به وضعیت ثبات نسبی رسید، ایجاد و شکل دهی رفتار، مشکل تر و زمان بر خواهدشد. البته حتی اگر دوره نوجوانی هم از دست برود، آموزش در دوران جوانی زمان سربازی یا دانشگاه باید انجام شود.

فواید بسیار زیاد این آموزش به فرد و جامعه بر می گردد، بنابراین آموزش مهارت های زندگی باید به طور مستمر در طول زندگی برای نهادینه کردن دانش تئوری به صورت تجربه زندگی عملی ادامه داشته باشد. متاسفانه در خانواده ها، مدارس، دوران سربازی و حتی در دانشگاه و رسانه ها و اجتماع ما آموزش مهارت های زندگی جدی گرفته نمی شود در صورتی که با گذراندن واحدها و دروسی که به جز پاس کردن و فراموشی آن بعد امتحان به دلیل وجود نداشتن نیاز کاربردی آن در علم یا اجتماع (مدرسه و دانشگاه)، گذراندن زمان زیادی در امور خدماتی بدون ارتقای شخصیت با آموزش مهارت های زندگی (سربازی)، عدم بررسی کارشناسی مرتب در برنامه های رسانه ای و بی توجهی به یکی از مهم ترین ابعاد آموزش فرهنگی (رسانه) فرصتی برای یادگیری فرزندان این مرز و بوم در این خصوص باقی نمی ماند و استرس های زندگی می تواند به جای مدیریت شدن، با سوق دادن فرد به سمت رفتارهای پرخطر، بنیان خانواده و اجتماع را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.

 

برای دیدن ویدیو های بیشتر درباره ی مهارت های زندگی اینجا کلیک کنید.

 

هدف را گم نکنیم
هدف از هر آموزشی تغییر رفتار است، یعنی با آموزش، فرد ممکن است دانش و آگاهی و معلوماتش بالا برود، باورها و نگرش اش به موضوعی تغییر کند ولی الزاما باعث تغییر رفتارش نشود. یعنی مثلا بداند مصرف سیگار مضر است (آگاهی) راهکارهای کاهش و قطع مصرف سیگار را یاد بگیرد (تغییر نگرش) ولی باز سیگار مصرف کند (نداشتن ضمانت اجرایی برای تغییر رفتار) یا فرد می داند رفتارهای پرخاشگرانه ناکارآمد و ویرانگر در بیشتر موارد هستند (آگاهی)، راه های کنترل خشم را هم بداند (تغییر نگرش) اما باز در عمل، رفتار پرخاشگرانه ای نشان بدهد (عدم تغییر رفتار).

 

مطالب فوق چکیده ای از کارگاه مهارت زندگی روانشناس بالینی مهدی صارمی نژاد می باشد.

برای اطلاعات بیشتر به این مقاله از آقای مهدی صارمی نژاد مراجعه کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۰۳ ، ۱۸:۱۶
مهدی صارمی نژاد
دوشنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۳، ۱۲:۵۲ ب.ظ

الگوی SCORE و ان ال پی

مهدی صارمی نژاد-mehdi sareminezhad

مطالب زیر چکیده ای از کارگاه ان ال پی روانشناس بالینی مهدی صارمی نژاد می باشد.

الگوی Score :
این الگو که حاصل کار دیلتز و اپستاین است با حل است با حل مشکلات دریک روش خلاق سرو کار دارد و دخالت پنج عنصر در این فرایند را پیشنهاد می کند که عبارتند از :
S  
علائم ( نمایه ها ) : مشخص ترین و هوشیارترین جنبه های یک مشکل و تداوم نسبی برای مدت زمانی
C علت ها : عناصر اساسی مسئول ایجاد و ابقای علایم  که تمایل دارند در مقایسه با علایم کمتر آشکار باشند .
O
نتایج : حالت ها یا اهداف مطلوب که جای علایم را می گیرند
R منابع: عناصر مسئول انتقال علایم و ایجاد و ابقای نتایج ، یا تاثیرات 
E
اثرات : پاسخ ها یا نتایج کسب یک هدف ، که ممکن است در چگونگی تاثیر آنها بر انگیزش مثبت یا منفی باشد 


این پنج عنصر با یکدیگر ارتباط درونی داشته و می توانند مورد سنجش قرار گیرند و در روش ها ی مختلفی برای دستیابی به راه حل ها به کاربرده شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۳ ، ۱۲:۵۲
مهدی صارمی نژاد
سه شنبه, ۲۴ بهمن ۱۴۰۲، ۰۹:۲۶ ق.ظ

الگوی ROLE و ان ال پی

مهدی صارمی نژاد-saremi nezhad

مطالب زیر چکیده ای از کارگاه ان ال پی روانشناس بالینی مهدی صارمی نژاد می باشد.

الگوی ROLE   :
الگوی ROLE  که رابرت دیلتز آن را گسترش داد ، به تشخیص تفکر افراد و در نتیجه رفتار آن ها کمک می کند و چهار عنصر زیر را در بر می گیرد :
R . سیستم های بازنمایی ( افراد کدام یک از حواس بینایی ، شنوایی ، چشایی ، بویایی و لامسه را دریک مرحله خاصی از تفکرشان بیشتر به کار می برند)
O  .جهت گیری ( فرد جهت گیری درونی _ به طرف حافظه یا خیال ، یا بیرونی _به طرف دنیای خارج دارد ؟ )
L . ارتباط ( چگونه یک مرحله از راهبرد با مراحل بعدی در یک زنجیره ارتباط پیدا می کند _ آیا مراحل مختلف هم پوشی دارند ، یا به صورت مرحله به مرحله و به ترتیب می باشد ؟ )
  E . اثر ( اثر ، نتیجه یا هدف یک مرحله در راهبرد چیست ؟ برای مثال دسترسی به اطلاعات ، سازماندهی ، ارزیابی یا قضاوت درباره ی اطلاعات )
با در نظر گرفتن این عناصر این امکان وجود دارد که نقشه ی تجربه فکری فرد را طرح کرد و اثر بخشی را بهبود بخشید .


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۰۲ ، ۰۹:۲۶
مهدی صارمی نژاد
جمعه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۲، ۰۷:۳۱ ب.ظ

الگوی TOTE در ان ال پی

مطالب زیر چکیده ای از کارگاه ان ال پی روانشناس بالینی مهدی صارمی نژاد می باشد.

 

الگوی TOTE

جرج میلر، یوجین گالانتر و کارل پریبرام الگوی TOTE  را توسعه دادند و در کتاب خودشان به نام " طرح ها و ساختارهای رفتاری " چارچوب آن را مشخص کردند . از این الگو می توان در حل مساله ، خلاقیت و رشد کمک گرفت . این الگو با مکانیزم های دفاعی کار می کند و این ایده را ارائه می دهد که اگر ما یک نتیجه مطلوب را به دست نمی آوریم به اقدامات بیشتری برای موفقیت نیاز داریم .

الگوی TOTE  شامل سه عنصر زیر است :
·       T =
آزمون
·       O = عملیات

·       E  = خروج
اگر ما استارت زدن یک ماشین را در نظر بگیریم ، به روشن کردن موتور قبل از حرکت ماشین نیاز می باشد . آزمون این است که آیا موتور روشن است ؟ اگر روشن نیست ، نیاز به انجام کاری هست . عملیات با چرخش کلید موتور روشن می شود . در این صورت ازمون را می توان دوباره تکرار کرد . آیا موتور روشن است ؟ جواب این دفعه مثبت است ، بنابراین فرد از آزمون خارج می شود .
این فرایند هدف یا نتیجه را در نظر دارد و یک سری روش های دست یابی به آن هدف ها را دنبال  می کند ، با به کارگیری رویکردهای مختلف می توان به هدف دست یافت . یک فرایند معمولی با به کارگیری الگوی TOTE  در روابط  درون فردی ، به قرار زیر باشد :
-    
آیا فروشنده به من کمک کرده است ؟ (آزمون)
-    در عوض من چه کاری می توانم انجام دهم ؟ دوباره تبسم کردن چطور ؟ (عمل کردن)
-     ایا فروشنده این بار کمکی می کند ، یا نه ؟ (آزمون مجدد)
-     بلی (خیلی خوب _ خروج)


الگویTOTE  به افراد کمک می کند تا آنچه را که انجام می دهند ، مورد ارزیابی قرار دهند و به منظور به دست آوردن نتایج خوب انعطاف پذیر باشند .

 

مهدی صارمی نژاد
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۰۲ ، ۱۹:۳۱
مهدی صارمی نژاد
سه شنبه, ۳ بهمن ۱۴۰۲، ۰۵:۲۷ ب.ظ

خطوط زمانی و ان.ال.پی

 

خطوط زمانی و ان ال پی-مهدی صارمی نژاد


خطوط زمانی یک چارچوب مفهومی است که با چگونگی ادراک فرد از زمان سروکار دارد و نشان می دهد که افراد اطلاعات را بر اساس زمان به روشهای مختلف ذخیره می کنند . یونانیان باستان با مفهوم خطوط زمان آشنا بودند و آن را در افکار و نوشته های خود در طول قرن ها منعکس کرده اند .
یعنی این که افراد زمان را به روش های گوناگونی واکنش نشان می دهند . یک مثال ساده نشان می دهد که زمان اغلب وقتی که غیر قابل کنترل به نظر می رسد آهسته می گذرد ( برای مثال : منتظر شدن در یک ترافیک سنگین ) و درطول لحظه های لذت بخش ، به سرعت می گذرد. پس زمان یک مفهوم ثابت نیست ، بلکه مفهومی است که براساس درک ما از آن تغییر می کند .
 
ان . ال . پی مفهوم زمان را بیشتر مورد توجه قرار می دهد و ما را قادر می سازد تا خود را در زمان ها و مکان های مختلف تصور کنیم .
برای روشن شدن مطلب ، مفهوم حرکت زمان را در نظر می گیریم. بدین گونه که خطی در کف اتاق تصور کنیم که یک سر آن زمان گذشته و سردیگر آن زمان آینده را نشان دهد ، زمان حال بین این دوتاست .


این امکان وجود دارد که ما روی خط در نقطه ای بایستیم که زمان حال را نشان بدهد و به آینده نگاه  کنیم وتصور کنیم که آینده چگونه می تواند باشد . مثلا تصور می کنیم که فعالیت خاصی را انجام می دهیم . همچنین می توانیم گذشته را به همان ترتیب تصور کنیم و رفتار خود در گذشته را به خاطر بیاوریم . چنین تصوراتی به فردکمک می کند تا احساسات خود را درباره ی حوادث خاص تصور کند .
باز ممکن است که فرد به طور فیزیکی در چنین خطی حرکت کند ، مثل این که گذشته را مرور می کند ، یا به آینده حرکت می کند . بدین ترتیب دسترسی مجدد به احساساتی که با حوادث خاص در ارتباط است، نسبتا آسان می شود . وقتی که فرد این تصورات را به وجود می آورد ، امکان ارزشیابی از یک دیدگاه دیگری را که به ظاهر وجود دارد می بینید و می تواند از پاسخها ی خود مطلع شده ، تغییرات مناسب را به وجود آورد . مفهوم خطوط زمانی ، که در حقیقت یک روش استعاری است . روشی عالی را در کار با موضوعات و کسب دیدگاه ها و رشد بیشتر فردی فراهم می کند

.
نظریه ی هماهنگ سازی حوزه ای :

بسیاری از متخصصان درباره ی تبدیل رشته ان . ال .پی به یک چارچوب و هماهنگ سازی آن اندیشیده اند . رابرت دیلتز چارچوبی را ارائه می دهد وعقیده دارد که همزمان با پیشرفت ؛ ان . ال . پی از شکل منظم فاصله گرفت و به رویکردهای مرحله به مرحله خطی نزدیک شد . اگر چه این مساله به انتقال سریع تکنیک ها و مهارت ها انجامید ، از سویی به از دست رفتن تصویر بزرگ تر منتهی شد .
بنابراین بسیاری از دانشجویان ان .ال .پی تلاش می کنند ، تا دریابند که چگونه ابزار و تکنیک هایی که آموخته اند ؛ با یکدیگر تناسب پیدا می کنند . در جهت حل این مشکل ، دیلتز چارچوبی را برای فهم عملکرد انسانی ارائه داد. این چارچوب دارای سه عنصر است :
·       سطوح عملکرد ( سطوح منطقی )
·       زمان
·       دیدگاه ( موقعیت ادراکی )


(ان . ال . پی ) جدید
ان . ال . پی جدید یک روش کل نگر در دستیابی به پتانسیل انسانی است . کتاب " همسفر با لاک پشت ها " اثر جان گریندرو دلوزیر بعضی از ایده های موجود در ان . ال . پی جدید را بیان می کند . ان . ال . پی جدید نتیجه ی کار و حاصل تجربه کارلوس کاستاندا و گری گوری باتسون ، در رابطه با سرخ پوستان آمریکا و طبل زنی ، پایکوبی و آواز خوانی آفریقایی ها و نتیجه مطالعات آن ها در زمینه ی انسان شناسی و داستان گویی می باشد . بعضی از رویکردهای آن شامل خواب دیدن های فعال ، رشد علوم شهودی و انجام تمرینات ، به منظور هماهنگ سازی فعالیت های مغزی است .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۰۲ ، ۱۷:۲۷
مهدی صارمی نژاد
سه شنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۲، ۰۸:۲۲ ب.ظ

سطوح مختلف عصبی-زبانی

 

سطوح ان ال پی-صارمی نژاد

 

مطالب زیر چکیده ای از کارگاه ان ال پی روانشناس بالینی مهدی صارمی نژاد می باشد.

سطوح عصبی _ زبانی ( سطوح منطقی (
این چارچوب ( که رابرت دیلتز آن را توسعه داد ) ، به تفکر درباره یادگیری وتغییر و رشد فردی  کمک می کند و دارای شش سطح اساسی است که در آن فرد می تواند ، عمل کند .
این شش سطح ، به ترتیب اهمیت عبارتند از :
·      
محیط ( کی و کجا چیزها اتفاق می افتد ؟ فرصت ها و محدودیت ها (
·      
رفتار ( آنچه که فرد انجام می دهد . عمل ها و عکس العمل ها(
·      
توانایی ها ( چگونه فرد کارها را انجام می دهد و آن فرد چگونه انگیزش پیدا می کند ؟ (
·      
هویت ( تفکر فرد درباره ی خود ، معنایی از خود و ماموریت فردی(
·      
معنویات ( فرد برای چه چیزی اعمالی را انجام می دهد ، به خاطر خانواده ، جامعه و یا به خاطر آن چه که فراسوی فرد است (
این سطوح اساسی در سلسله مراتبی قرار می گیرند که در آن معنویت در بالاترین سطح و محیط در پایین ترین سطح قرار دارد و هر سطح نسبت به دیگر سطوح نورولوژی بیشتری را شامل می شود . این سطوح بعضی اوقات ، به عنوان دایره هایی در درون دایره های دیگر نشان داده می شوند ، اما در اغلب موارد ، به عنوان مثلث هایی در نظر گرفته می شوند که در آن 5 سطح اول اساس مثلث را تشکیل داده و سطوح بالاتر ؛ به عنوان یک مثلث واژگون در درون مثلث اول در نظر گرفته می شوند.
این چارچوب را می توان در روش های مختلفی به کاربرد ، یک روش مهار ، تناسب و هم خوانی بین سطح است . به عنوان مثال ، برای یک فرد ممکن است که به موقع سرقرار حاضر شدن مهم باشد ؛ اما در عمل اغلب دیر کند. بنابراین این باور ( اهمیت حضور به موقع در ملاقاتها ) با رفتار ( دیرکردن ) در تضاد است. ا
ین چارچوب به افراد کمک می کند ، تا دریابند که بین تفکر و عملکرد آن ها و ارزش و هویتشان هماهنگی وجود دارد ، یا خیر ، تضاد بین این سطوح به استرس ، سوء تفاهم ها و عملکرد ضعیف منجر می شود .
این چارچوب برای سازمان ها نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد .

 

مهدی صارمی نژاد
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۲ ، ۲۰:۲۲
مهدی صارمی نژاد
چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۲، ۰۹:۲۴ ب.ظ

چرا NLP مفید است؟

 

چرا ان ال پی مفید است-صارمی نژاد

مطالب زیر برگرفته از کارگاه ان ال پی روانشناس بالینی مهدی صارمی نژاد می باشد.

NLP می‌تواند به ما کمک کند تا مهارت‌های ارتباطی و تاثیرگذاری خود را به‌طور قابل توجهی بهبود بخشیم. کریس وایدنر نویسنده کتاب هنر تاثیرگذاری معتقد است متقاعد کردن دیگران را باید از خودتان شروع کنید.

گفتیم آنچه ان . ال . پی را از رشته های دیگر متمایز می کند ، تمرکز آن بر الگوسازی است . به طور خلاصه ، الگوسازی کسب مجموعه ای از الگوها در ان . ال . پی است ؛ الگوها نشان دهنده ی چگونگی عمل افراد به بهترین صورت می باشند و نشان می دهند انسان ها چگونه از تجربه ی افراد موفق استفاده می نمایند تا به پیشرفت نایل شوند .
ویژگی های مشخص ان . ال . پی اجرای تکنیک های خاص برای تحلیل اجزای عملکرد و چگونگی تحلیل پردازش اطلاعات و روش های به کارگیری راهبردهای پیشرفت می باشد . ان ال پی تحلیل تمام حوزه های عملکرد فردی و حرفه ای مانند : انگیزش ، یاد گیری ، تداوم سلامت ، فعالیت های ورزشی ، ارتباطات ، مذاکره ، سخنرانی در مکان های عمومی ، گروه سازی و مدیریت تغییر را در بر می گیرد .

ان ال پی درواقع به ما در انجام این کار کمک می‌کند. همچنین تمرین تکنیک‌های NLP انعطاف‌پذیری و توانایی ما برای تسلط به تغییرات و خلاقیت را افزایش می‌دهد.

استفاده از الگوها در ان . ال . پی
الگوهای موجود در پیشرفت شامل اهداف ، رفتار، افکار ، باورها ، احساسات و معنویات است ( گوردن ، داویز ، دیلتز ) اگر هر عنصر را یک به یک در نظر بگیریم می توان دید چگونه ان . ال .پی افراد را قادر می سازد تا به بررسی و بهبود عملکردشان بپردازند.
اهداف
   اهداف را طوری تعیین کنید که قادر به رسیدن آن در کوتاه مدت باشید .
رفتار
   یاری رساندن به دیگران _ همنوایی با دیگران _ بکارگیری الگوهای زبانی متناسب با شخصیت افراد .استفاده از زبان برای برقراری ارتباط و تاثیر .
 
این جا کیفیت های متعددی وجود دارد که شامل موارد زیر است :


تشخیص شخصیت و الگوهای انگیزشی افراد با استفاده از الگو های زبانی آنان.
تشخیص این که دیگران به چه حواسی وابسته اند ، از طریق گوش دادن ، به کلماتی که آنان به کار می برند.
-  
توانایی کلی گویی یا جزئی گویی در جای مناسب ، برای کسب نتایج خاص 
-  
استفاده غیرمستقیم از زبان برای تشخیص و تاثیر .
-  
احترام به کلمات و عبارت های دیگران ، چرا که کلمات ، بیانگر تجربه آن ها از واقعیت است.
تفکر
  شامل قدرت تولید و قدرت ادراک است.
عناصر تفکر شامل دیدن ( دیداری ) شنیدن ( تصور صداها یاداشتن گفت و گوهای درونی ) ، تجربه احساسات ( عاطفی یا بساوشی ) و حس کردن بوها یا مزه ها است . در هریک از این حوزه ها ، ان . ال . پی کمک می کند تا این افراد متوجه افکارشان باشند و در صورت نیاز آن ها را تغییر دهند .

برای مثال ممکن است از کسی بخواهید درباره گلی فکر کند ابتدا او می تواند ، تصور کند که گل چگونه است ؛ سپس او بوی آن را در نظر می آورد. آنگاه احساس خود درباره ی گل را به ذهن آورد و در آخر مزه آن را تصور کند . بعضی گل ها خوراکی هستند . تا این جا تجربه فرد از گل تقلید از واقعیت بوده است .
شما از فردی بخواهید که گل واقعی را تصور کند آن گونه که قابل ادراک است ؛ تجربه ی ذهنی خود را تغییر دهد تا چیز کاملا جدیدی را در تصور خود ایجاد کند . برای مثال شما ممکن است از او بخواهید که گلی را با رنگ ، اندازه و بوی متفاوت و غیره تصور کند . توانایی ذهن برای انجام دادن این تغییرات ، اساس یادگیری و نوآوری است و اگر شما تجربه کافی نداشته باشید ممکن است با تغییرات به وجود آمده حاصل از تغییرات ذهنی شگفت زده شوید .

توانایی تغییر حواس در ان . ال .پی افراد را قادر می سازد تا تجربیات کم و بیش خوشایندی را در خود ایجاد کنند و اگر از ایجاد تجربه ای ناخوشایند در ان . ال .پی شگفت زده هستند ؛ به چگونگی آموزش افراد برای دور نگه داشتن دستان خود از آتش ، یا به چگونگی مطمئن ساختن افراد برای دوری کردن از رانندگی بعد از مصرف مشروبات الکلی فکر کنند.

احساسات
   روش دیگری که در ان . ال .پی با عواطف پیوند دارد از طریق ارتباط آن با رفتار است . از آنجا که ارتباط نزدیکی بین بدن و ذهن وجود دارد ؛ ایجاد تغییرات ذهنی با تغییر موقعیت بدن ، یک نمونه از این نوع ارتباط است .
 اغلب مردم از روی عادت موقعیت های مختلفی در ارتباط با حالت های عاطفی متفاوت دارند ، برای مثال وقتی که آن ها پر انرژی هستند ، فضای بیشتر و هنگام نگرانی ، فضای کمی را اشغال می کنند . با تغییر موقعیت بدن ، امکان تغییر افکار و احساسات وجود دارد .

باورها / ارزش ها / فرض ها
  یکی از نقاط قوت ان . ال . پی توانایی آن برای تحت تاثیر قراردادن تغییر سطوح اساسی است . اگر چه آموزش مهارت های جدید؛ تغییراتی را به وجود می آورد ، ولی این باورها ، ارزش ها و فرض هایی هستند که اساس هر فرد را تشکیل می دهند.
نشان دادن یک گوجه فرنگی سبز به فردی که باور می کند گوجه فرنگی ها همیشه قرمز هستند و یا تشویق فردی از اقلیتی برای درخواست شغلی که باور نمی کرد ، به آن شغل دست یابد ؛ از جمله این موارد است
.

معنویت
ان . ال . پی راه های کاوش ماورای تجربه های زندگی روزمره را نیز تحت تاثیر قرار می دهد . بعد معنوی مفهومی نسبتا متفاوت از مفاهیم دیگر مثل : افکار ، احساسات ، رفتار و باورهاست که مورد بحث قرار می گیرد ؛ بنابراین انتقال این مفاهیم به دلیل این که مردم فهم یکسانی از آن ها دارند آسان تر است .
 
برای مثال در بحث سنجش میزان توجه یا عدم توجه دانش آموز کارنسبتا آسانی است . با این وجود با معنویت ، تجربه هر فردی درونی و منحصر به فرد است و کلمات برای بیان آن محدود است .

برای مثال دو فرد ممکن است از منطقه ای در خارج از شهر دیدن کنند و ازمناظر ، صداهای حیوانات تابش آفتاب واز بوهای خوش آنجا لذت ببرند یکی از آن ها ممکن است ، به سادگی روز خوبی  را در بیرون از منزل تجربه کند ، ولی برای


شخص دیگر بیرون بودن از خانه به منزله آگاهی از چیزی ماورای تجربه او باشد . شاید دیدن آن منطقه احساس دست یافتن به چیزی ، احساس یکپارچگی ، احساس قدرت یا کیفیتی باشد که حواس او را اشباع می کند . اگر چه شخص دوم کاملا از این تجربه فردی آگاه باشد توضیح آن در زبان روزمره برای او دشوار است . برخلاف چنین محدودیت هایی بسیاری از افرادی که با ان . ال .پی کار می کنند . به افراد دیگر کمک می کنند تا حس و آگاهی معنوی خود را توسعه بخشند.
 

 

مهدی صارمی نژاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۰۲ ، ۲۱:۲۴
مهدی صارمی نژاد
يكشنبه, ۱۰ دی ۱۴۰۲، ۱۱:۴۱ ق.ظ

ان ال پی یا NLP چیست ؟

 

 

ان ال پی-مهدی صارمی نژاد

مطالب زیر برگرفته از کارگاه ان ال پی روانشناس بالینی مهدی صارمی نژاد می باشد.

NLP مخفف Neuro Linguistic Programming به معنای "برنامه ریزی عصبی کلامی" است . در واقع دانش تاثیر زبان شفاهی و غیر شفاهی (رفتار غیر کلامی ) بر دستگاه اعصاب است که منظور از زبان غیر کلامی ، تغییرات فیزیکی و رفتار چون حرکت چشم، دست و پا و نظایر آن است. در این علم شما با تجسم خلاق و اجرای برخی تکنیک ها براحتی سیستم عصبی خود را تغییر می دهید.

قبل از ادامه بیایید باهم تمرینی انجام دهیم. لطفا چشم ها را ببندید (البته بعد از خواندن این متن) سپس در تصور خود  از یخچال یک لیمو ترش را برداشته و با کارد به دو نیم تقسیم کنید. یک تکه را در دهان گذاشته و بین دندانها فشار دهید. در این حال مزه ترشی لیمو را حس خواهید کرد. میبینید!! در حال اجرای این تمرین، بزاغ دهان شما ترشح شده و کاملا حس خوردن لیمو تداعی می شود. این تمرین نشانگر این است که ما میتوانیم بصورت آگاهانه روی ذهن خود و اطرافیان تاثیر بگذاریم.

ان ال پی به زبان ساده یعنی چگونه به ذهن خود بگوییم رفتار کند. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که تصمیم بگیرید یک روز صبح زود از خواب بیدار شوید و به مسافرت و یا تفریح بپردازید. اگر دقت کنید شوق بیدار شدن و تصاویر مربوطه انگیزه زیادی را در شما ایجاد میکند و مثلا اگر تصمیم داشته باشید که فردا 6 صبح از خواب بیدار شوید، تقریبا نیم ساعت زودتر از خواب بر می خیزید. زیرا ضمیر ناخوداگاه این پیام را دریافت کرده است که این کار را انجام دهد. حال اگر بتوانیم از این مشخصه ناخودآگاه برای تغییر عادات و رفتار استفاده کنیم و انتظار خود را به زبان قابل فهم تر به ذهن اعلام کنیم، به نتایج فوق العاده ای دست خواهیم یافت.

ان . ال . پی  روش هایی را در اختیار فرد قرار می دهد و به او کمک می کند تا در انجام دادن کارهایش تواناتر باشد و افکار ، احساسات و اعمالش را بیشتر مهار کند ، به زندگی خوش بین باشد و بهتر بتواند به نتایج خود دست یابد.
 

ان . ال . پی بر پایه ی عملکرد و اصولی استوار است که در زیر به بعضی از آن ها اشاره شده است :

  • مطلوبیت عملی ، می تواند مورد بررسی قرار گیرد و از فردی به فرد دیگر انتقال یابد .
  • عملکرد مطلوب به رشد مهارت ها و رشد حالات جسمی و ذهنی سازگار ، نیاز دارد . 
  • حالات فیزیکی و ذهنی ، می تواند به عناصر متمایز و کوچک تقسیم شود و تغییر پیدا کند تا نتایج مطلوب را به دست آورد .

آنچه ان . ال . پی را از رشته های دیگر متمایز می کند ، تمرکز آن بر الگوسازی است . به طور خلاصه ، الگوسازی کسب مجموعه ای از الگوها در ان . ال . پی است.

 

برای دیدن ویدیو درباره ان ال پی و تاثیر آن بر شخصیت انسانها اینجا کلیک کنید.

 

مهدی صارمی نژاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۲ ، ۱۱:۴۱
مهدی صارمی نژاد